همسفر

يه ضرب المثلي هست مي گه : با آب حموم دوست مي گيرن . اما تو دنياي امروز دوستي هم ديگه معناي خودش رو از دست داده ، قديم تر ها دوستيها صميمي تر ، ارتباطات عاطفي تر و بيشتر بود اما امروزه همه چيز از جمله همين دوستيها به سمت مجاز رفته دوستها از هم بي خبر و ارتباطات هم كمتر شده ، دوست بودن با يك شخص به يك طرف ، حفظ كردن اين دوستي از طرف ديگر ، براي من كه از آدمهايي كه تونستم باهاشون دوست بشم سه چهار تايي بيشتر نموندن هم قاعده مستثني نيست حتي تلفن رو هم بر نمي داريم و حال همديگر رو بپرسيم ، دنياي بدي شده همه شده كار و گرفتاري ، نه مي تونيم به خودمون برسيم نه دوستانمون ! (حالا تلفن و بردار يه زنگ بزن بي معرفت ) .

√ داشتن بچه كوچيك اين ويژگي رو داره كه هر روز بايد منتظر يه خرابكاري تازه يا يك شاهكار و صحنه هاي جديد باشي كه اين موارد مي تونه خيلي جالب يا خيلي وحشتناك باشه ...

√ روز اول : خوشگلم اين اتاقت رو جمع و جور كن . باشه بزار كارتونم رو ببينم روز دوم : عزيزم اتاقت رو جمع مي كني ؟ باشه بزار عروسكم رو بخوابونم . روز سوم : دخترم اتاقت رو جمع كن : باشه بزار خوابم مي ياد از خواب پاشدم جمع مي كنم . روز چهارم : عزيزم جمع مي كني بالاخره اين اتاقتو ؟ باشه الان خستم فردا جمع مي كنم (آخرش هم خودمون مجبور مي شيم جمع كنيم ) .

√ سفارش ما به سوپر سر كوچه : ‌روز اول – ماست ، شير ، نون باگت ، چيپس يه دونه لواشك روز دوم : خيارشور يك و يك ، نوشابه ، ژامبون وكيوم ، يه دونه لواشك روز سوم :‌ سس مايونز ، بستني كيلوئي ميهن ، ماكاروني ، يه دونه لواشك روز چهارم : رشته سوپ (ورميشل)، سس كچاپ ، نون لواش ، تخم مرغ ، يه دونه لواشك !!

√ به يه نفر گفتم نكش آقا اين سيگارو نكش ! كنار دستي اش گفت اين آقا تئوري جالبي داره خودش برگشت گفت : تئوري من مي دوني چيه ؟ بعدش هم گفت : من با خودم عهد بستم يه سلول سالم رو به زير خاك نبرم ( حالا وقتي 20 سال ديگه به گريه افتاد بهش مي گم : تئوري قشنگي داشتي عزيز ).

√ بعضي مسائل هست مثل حضور رضا عنايتي در تيم ملي ! كه از ديد يك تماشاگر هم واضحه كه ايشون شايد در تيم باشگاهي موفق باشه ولي حضور در تيم ملي روحيه خاص خودش رو مي خواد كه ايشان ندارد ولي قلعه نوئي معلوم نيست چي از اين بازيكن ديده كه اينقدر مجذوبش شده گرچه به حضور خود قلعه نوئي هم به عنوان سرمربي تيم ملي اعتقادي ندارم .