همسفر

قديم تر ها كه مراسم عزاداري امام حسين برگزار مي شد شور ديگري داشت دسته هاي بزرگ زنجير زني و سينه زني و مداحاني كه با سوز و گداز واقعه عاشورا را روايت مي كردند ، دسته هاي بزرگ با آن علم هاي عظيم كه اول تا آخر خيابان را احاطه مي كردند غوغايي به پا مي كرد و همه از بازگويي حادثه كربلا تاثير مي گرفتند ، اما ديگر از آن حال و هوا خبري نيست مخصوصا امسال كه در به در به دنبال صداي طبل و سنج گشتم اما نشنيدم و جز گروه هايي كوچك ، ديگر چيزي نديدم اما تا دلتان بخواهد صف هاي طويلي ديدم كه بر در خانه هاي اعيان و به اصطلاح بازاري ها قابلمه بدست يا بصورت اكيپ خانوادگي ايستاده بودند‌ ، اعياني كه اين روزها مي خواهند خمس و زكات مالشان را با برگزاري مراسم و دادن نذري ادا كنند !! به قولي خواني پهن است و تو هم كه گداي حسيني و به قولي ديگر امروز و فردا آشپزخانه تعطيل است ... چند سالي است كه اينگونه شده و تاسوعا و عاشورا شده غذاخوري خياباني يا اصطلاحات ديگري مثل حسين پارتي و غيره ،‌ براي كساني كه انگار دچار سوء تغذيه هستند و مي خواهند سوء تغذيه شان را در اين روزها جبران كنند ! دسته هاي بزرگ تبديل شده به ترافيك سهمگيني كه به نوعي به كارنوالي از گرسنگان مي ماند ، اما لذت مي برم وقتي اشخاصي را مي بينم كه حتي تعدادي محدود غذا درست مي كنند و در بين كارگران شهرداري و كودكان خياباني و افراد محتاج تقسيم مي كنند نه تظاهري مي كنند نه ادعايي دارند !! حاجتي داشتند كه روا شده و نذرشان را ادا مي كنند فكر كنم آنقدر داشته باشيم كساني كه حتي به نان شبشان محتاجند و البته داريم كساني كه علي گونه شبانه و مخفيانه روزي رسانند اما چرا درس نمي گيريم از علي ؟ چرا اينقدر تظاهر زياده شده اگر واقعا به عاشورا اعتقاد داريم !! اين گونه مي خواهيم فرهنگش را حفظ كنيم ؟‌ قديميها مي گفتند كه نذري را اگر يك قاشق بخوري اگر بخواهد افاقه كند ، مي كند !‌ نه اينكه مثل اين روزها شام و نهار را براي يك هفته ذخيره مي كنند !! از تمام اين بحثها هم كه بگذريم بي نظمي در اين روزها به اوج خود مي رسد ، شايد در بين سازمانهاي دولتي سازماني نيز براي ساماندهي و دادن نظم در اين روزها لازم باشد ! چون معمولا" هجوم به صفهاي نذري معمولا" مشكل ساز مي شود و انگار نه انگار سالهاست ايستادن در صف تجربه شده ؛ عدم رعايت نوبت براي اينكه حتي يك نفر جلوتر رفته و الفاظي كه در مابين اين جريانات پيش مي آيد اين نكته را به ما ثابت مي كند كه تا رسيدن به الگوي يك شهروند بافرهنگ ايراني فاصله داريم .

پ. ن 1: حقيقت تلخه ... پ. ن 2: تلويزيون عزاداري در نيويورك رو نشون مي داد عجب مفصل بود !!‌ پ. ن 3: در آيين زرتشتي فردا جشن سده است ...

Labels: اجتماعی

يكسال قبل زماني كه دولت براي فروش سيم كارت ثبت نام مي كرد عده اي از مردم كه در اين بين بازنشستگان و فرهنگيان نيز بودند به اميد اينكه از راه ثبـ‌ت نام يك يا دو سيم كارت سودي اندك عايدشان شود يا از آن استفاده بكنند ، اقدام به ثبت نام كردند به ظاهر تسهيلاتي هم براي بازنشستگان قائل شدند كه نصف وجه ثبت نام را اول و نصف ديگر را هنگام تحويل سيم كارت دريافت مي كنند بهر حال يك سال گذشت تا اينكه با وارد كردن سيم كارتهاي ايرانسل و ... شرايطي را فراهم كردند تا در روزهاي گذشته قيمت سيم كارتي كه با قيمت 360 هزار تومان ثبت نام كردند به 300 هزار تومان برسد از اين بگذريم كه اگر همين مقدار وجه در بانك بود چه مقدار سود داشت !!‌ احتمالا با اين كار مي خواستند به مردم ثابت كنند كه در روز روشن هم مي شود كلاه گشادي بر سر مردم گذاشت و نيز مي دانند كه صداهاي در گلو مانده ناي برآمدن نخواهد داشت !! پ. ن : اين پول ها خوردن ندارد ...

Labels: اجتماعی

امسال كه اوايل پاييز رفتم دنبال زدن واكسن آنفولانزا به علت كمياب شدن اون موفق نشدم و همينطور پشت گوش انداختم تا ويروس لعنتي يكبار به طرز خفيفي دو سه هفته پيش سر راهم سبز شد كه موفق نشد من رو از پا در بياره اما توي دو سه روز گذشته يهو بدجوري خفتم رو گرفت و كله پايم كرد كه ناي حركت رو حتي ازم گرفت و به ضرب و زور سرم و آمپول و با سه بار ويزيت شدن توسط اين دكترهاي مزخرف بيمارستان ايرانمهر هنوز نتونستم سر پا بايستم و اگر اين آقاي مظفر خان والا نبود فشارم هم كه به هفت رسيده بود همينطور چپكي نزول مي كرد و براي بار چهارم هم راهي اورژانس مي شدم .

پ . ن 1:اول اينكه تو اين همه مطب دكتر كه مثل قارچ رشد مي كنند تعداد دكترهاي بدرد بخور از تعداد انگشتهاي دست هم كمتره .

پ . ن 2 :اخلاق اولين جنبه مثبتي هست كه يك پزشك بايد داشته باشه كه 99 درصدشون ندارن !!‌

پ . ن 3 :يك طنز يا بطوركلي عواملي كه با روحيه بيمار سر و كار داره ، تا چه حد مي تونه در سلامت او تاثير داشته باشه !!؟

Labels: اجتماعی