<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d7895323\x26blogName\x3d%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dLIGHT\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://hamsaafar.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://hamsaafar.blogspot.com/\x26vt\x3d-7349916076664081182', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>




Previous Posts


Links

Favorite Links

Archives

Support By


همسفر

سال نو و جنگ

از کنار فروشگاه بزرگ بنتون در یکی از نقاط شهر که می گذشتم دیدم که شیشه های بزرگ چند میل فروشگاه خرد شده و به زمین ریخته و کارمندهای بیچاره فروشگاه هم آمده بودند بیرون و داشتند شیشه خورده جمع می کردند کرکره فروشگاه رو هم کشیده بودند پایین و چند کاغذ هم بر روی در فروشگاه چسبانده بودند ، از شخصی شنیدم که تمام فروشگاههای بنتون در شهر به این روز افتاده یعنی همان برنامه ای که برای شیرینی دانمارکی پیاده کرده بودند این بار گریبانگیر فروشگاههای زنجیره ای بنتون شده بود یاد مقاله ای از سفیر ایران در ایتالیا در روزنامه همشهری افتادم که چندی پیش فروشگاه بنتون و صاحبش را که متهم به یهودی بودن و وابسته به صهیونیسم معرفی کرده بودند را به عنوان یک ایتالیایی مسیحی کاتولیک و معتقد عنوان کرده و اینکه او فقط به خاطر سرمایه گذاری در ایران و باز کردن فروشگاه زنجیره ای که در تمام نقاط دنیا نیز شعبه دارد به ایران سفر کرده و گفتند که دعوتی از طرف قالیباف هم از لوچیانو بنتون صورت نگرفته و بهر حال عده ای از اینکه اجازه باز کردن فروشگاه بنتون در ایران به این شخص داده شده بود همچنان ابراز نگرانی می کردند و البته ظاهرا" قضیه ختم به خیر شد و بنتون به فروش خود در ایران ادامه داد و به علت قیمتهای بالایی که اجناس فروشگاه داشت مشتری های به خصوصی داشت که وقتی از کنار فروشگاه رد می شدم بیشتر از اینکه آدمهای ژیگول رو ببینم خانمهایی چادری بازاری و ماشینهای مدل بالایی بود که کنار فروشگاه پارک شده بودند و اشخاص معمولی بیشتر در زمان حراج که تا پنجاه درصد و بیشتر بود به این فروشگاه می رفتند ، تا اینکه امروز متوجه شدم که شکستن شیشه فروشگاه بنتون به خاطر همان توهم یا واقعیت ارتباط صاحبش با صهیونیستها و اسرائیلیها بوده ، به هر حال به قول معروف جنایاتی که صهیونیستها دارند در غزه مرتکب می شوند با شکستن شیشه فروشگاههای زنجیره ای بنتون پاسخ داده شد تا این پیش در آمدی باشد بر ورود نیروهای سپاه و بسیج و ثبت نام برای عملیات استشهادی که مشت محکمی باشد بر دهان استکبار جهانی و اسرائیل فلان شده ! لینک های مرتبط 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 √ دو حجره دار بازار را دیدم که زدند تو کار ساخت و ساز و داشتند در مورد همین فروشگاههای بنتون صحبت می کردند و قهقهه می زدند ، بازاری های بازار تهران از این آشفته بازار نهایت استفاده را می برند به نظرم نبض همه چی فعلا" در دست این حجره داران محترم است که با یک اعتصاب دو سه روزه هر قانون و بخشنامه ای رو لغو می کنند نمونه اخیرش همین قانون مالیات بر ارزش افزوده است که با تعطیلی دو سه روزه صنف طلافروشی و یکی دو صنف دیگه به تعویق افتاد . √ در این میان هم عده ای خود شیرین پیدا شده اند که پیام می دهند و این حملات اسرائیل رو محکوم می کنند ، روزنامه مورد علاقه من همشهری است اونهم فقط برای اینکه صفحه اول و آخرش رو بخونم و البته صفحه ورزشی که امروز از قول آندارنیک تیموریان نوشته بودند : جنایت غزه قلب هر انسانی را آتش می زند ! یا نماینده کلیمیان در مجلس امروز جنایات صهیونیسم را محکوم کرد و مراتب ارادت خود را هم به اثبات رساند ، البته وبلاگ همسفر نه تنها این جنایت بلکه همه جنایتها ، هر گونه نسل کشی و هرگونه امور غیرانسانی و هرگونه هلوکاست واقعی و غیرواقعی را شدیدا" محکوم می کند . √ نکته جالب قضیه سکوت اعراب است و اینکه فقط یک حکومت اسلامی پیدا شده که این جنایات را محکوم می کند حتی مصر اجازه ورود پناهندگان فلسطینی را به کشورش نداده ، حزب اله لبنان هم که به یک سخنرانی سید حسن نصراله اکتفا کرده ، هیچ تلویزیون عرب زبانی صحبت از این جنایات به میان نمی آورد و همه به رقص و پایکوبی مشغولند و اروپاییان سرگرم برگزاری مراسم سال نو میلادی و البته عربها هم مراسم سال نو قمری هستند و به خود اجازه خراب کردن روزهای اول سال را نمی دهند . √ نکته جالب تر که نمی دونم واقعیه یا نه انتخاب دختر شایسته فلسطینه !!! ( عکسهاش رو می تونید از اینجا ببینید )

Labels:

شادمهر عقیلی
شادمهر عقیلی

گوش دادن به آهنگهای شادمهر عقیلی و خوانندگانی که قبل از اینکه بخواهند صدایشان را به مستمع تحمیل کنند ، احساسشان را تقدیم می کنند ، برایم لذت بخش است احساسی رو که خواننده به مخاطبش منتقل می کنه شاید از جمله حس هایی باشه که می تونه تاثیر عمیقی بر روح مستمع بگذاره ، ستار ، گوگوش ، داریوش ، ابی ، معین ، لیلا فروهر ، زنده یاد هایده و مهستی و خیلی از خوانندگان قدیمی این حس رو در خودشون پرورش دادند و به مردم منتقل کردند و برای همین در قلب مردم جای گرفتند اما امروزه تنها عده قلیلی که به جمع خوانندگان می پیوندند این خصوصیت را دارند که به نظرم محسن چاووشی و احسان خواجه امیری و محمد اصفهانی و رضا صادقی و شادمهر عقیلی که خلاقیت و نوآوری فوق العاده ای هم دارد در این میان حداقل برای شنونده ای مثل من قابل پذیرش ترند .

پ . ن 1 : همه چیز درباره شادمهر از سایت ویکی پدیا . پ . ن 2 : اگر آهنگ وبلاگ آزارتان می دهد در پایین صفحه روی دکمه Stop کلیک کنید .

Labels:

یلدا مبارک
شب یلدا مبارک

شب چله خوبی داشته باشید ، یلدا تان مبارک ، به امید روزی که سپیدی برف و نور دامان سیاه شب را برای همیشه برچیند .

پ . ن : در مورد یلدا

Labels:

عوام فریبی

همیشه روال بر این منوال بوده که بدون تهیه هیچ گونه تمهیداتی مقرراتی وضع بشه که به جای اینکه به رفاه و آسایش مردم بیانجامه باعث آشفتگی و استرس و آزار و اذیت مردم بشه در حالی که نفس قانون برای بهبود اوضاع است نه خلاف اون ، نمونه اش همین ورود نیروهای وظیفه و بسیج و سپاه با کاور پلیس با باتوم و تجهیزات برای کمک به نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی جهت به اصطلاح برقراری نظم و انضباط و امنیت اجتماعی است ! انگار تمام نظم و انضباط اجتماعی به پارک نکردن مردم بیچاره کنار خیابان ها بر می گردد گرچه می دانیم تمام اینها بهانه است اما در حال حاضر دیدن مامورانی که به فاصله هر 20 متر کنار خیابانها و بلوارها مردم را از توقف حتی برای چند لحظه منع می کنند بیشتر از اینکه احساس خوشایند امنیت و نظم را به آنها القا کنه احساس ناامنی و فشار روحی و عصبی رو به اونها وارد می کنه ! عقل سلیم می گوید قبل از اینکه مترو بسازی پارکینگ ماشینها رو هم پیش بینی کنی ! قبل از برگزاری چنین طرحی پیش فرضهایی که ممکن است در آینده سبب ایراد و اشکال شود رو برطرف کنی ، اول پارکینگ بساز بعد بگو کنار خیابان پارک نکن یا سراسر یک خیابان پر از مغازه را تابلوی توقف مطلقا" ممنوع یا حمل با جرثقیل بزن ... √ آبدارچی بینوای ما که اهل یک روستای دورافتاده شمال شرقی کشور هست و دو بچه کوچیک هم داره و برای بردن نامه با پیکانش این ور اونور می ره همینطور که دنبال جای پارک می گشته ، توسط یکی از همان مامورینی که کنار خیابان ایستاده بود مورد غضب واقع می شه و همانطور که از پارک کردن هم منصرف شده بوده و داشته می رفته از اقبال بد گیر مامور مافوق اون پلیس می افته ! البته قصه از اونجا شروع می شه که آبدارچی از سه روز قبل درگیر بیمارستان پدر دامادشون بوده و وقتی دکتر اون رو جواب می کنه که دو سه روزی فقط مهمان ماست ، از سفر برگشته بوده و در حین سفر چند نفر از فامیلش رو هم به تهران آورده بوده و هنوز وقت تمیز کردن ماشینش رو هم نداشته ! مامور مافوق با دست به زیردستش اشاره می کنه که چی می گه ؟ و اون سرباز می گه که گوش نمی ده و می خواد پارک کنه ! در حالی که بینوا در حال رفتن بوده ، اون مامور مافوق دستور ایست می ده ( این رو هم بگم که این بنده خدا چهره کاملا" شهرستانی داره ) خلاصه می زنه کنار و مامور مافوق به کارمند ما می گه که مواد مصرف می کنی ؟ و اون می گه : نه ! مامور می گه که اگه مواد تو ماشینت پیدا کنم علاوه بر اینکه ماشینت می ره پارکینگ خودت رو هم می فرستیم اونجا که عرب نی انداخت ! کارمند ما هم که ظاهرا" از خودش مطمئن بوده سوییچ و کیف پول و ماشین رو در اختیار مامور قرار می ده ! بعد از کمی گشتن از زیر صندلی به اندازه یه سنگ ریزه تریاک پیدا می کنه ، بی سیم می زنه و از این ماشینهای ون مشکی یگان ویژه می رسند به دستهای این کارمند دستبند می زنن و مستقیم می برنش کلانتری شاپور ( پایین مولوی تو خیابان وحدت اسلامی ) از شانس بد این بیچاره می خوره به روز تعطیل و سه روز تو بازداشتگاه می مونه صبح که سر کار نشسته بودم برادر خانمش اومد پیشم و من سریع بهش گفتم که فلانی نیست و اون می گه ، می دونم الان سه روزه ازش خبر نداریم و ماجرا رو تعریف می کنه ! از همون موقع اقدامات جهت پیدا کردنش شروع می شه تلفن به کلانتری که بردن و از طریق یک منبع موثق بعد از یه ربع بهمون می گن که با چهار گرم مواد گرفتنش !! به هر حال خبر می دهند که فلان روز آزاد می شه صبح روز بعد که اومدم محل کار و دیدمش نفس راحتی کشیدم و اون هم ماجرا رو همونطور که گفتم برامون تعریف کرد ! اولین چیزی که بهم گفت این بود که تو این سه روز شیری که از مادرم خوردم رو بالا آوردم تو این سه روز فقط دو تا نون لواش خوردم و فقط وقتی که داشتند من رو به دادگاه می آورند یه نفر شیرکاکائو با کیک به من فروخت که اگه اون رو با خودم تو زندان می بردم بیست هزار تومن هم می خریدنش ! یه روز هم سیب زمینی پخته نشده دادن که می گه نخورده و بهش می گن تا دو روز دیگه از این بهتر هم غذا پیدا نمی شه پس بهتره بگیری می گه تو بازداشتگاه چه چیزهایی که ندیده از معتاد در به داغون تا مهندس و ... حتی پتو هم بهش ندادن و تو سرمای بازداشتگاه سه روز لرزیده ! محل بازداشت محوطه کوچیکی بوده که دویست نفر توش بودند به هم چسبیده می خوابیدن یه توالت هم در فاصله کمی از اونها بوده و بوی مشمئز کننده اون در این سه روز حسابی حالی بهشون داده می گه یهو می دیدی که چند نفر ریختن رو سر یکی و دارن می زننش و وقتی مامور می یومد تو که ببینه چه خبره یکی شون رو انتخاب می کرد و می گفت تو بگو که کی دعوا رو شروع کرد و اگه جواب نمی داد با باتوم حسابی حالش رو جا می آورد و شعارش هم این بود که تنبیه برای همه و تشویق برای یک نفر حتی می گفت اینجا می گن که روزهای تعطیل بعضی با جاسازی مواد مخدر در بدنشون یک کاری می کنند که دستگیر بشن و بیان تو زندان تا موادشون رو تو زندان به زندانیها به قیمت گزاف بفروشن !! اونجا راهنمایی های لازم از طرف کسانی که تو زندان بودند بهش می شه که اگه رفتی دادگاه پیش قاضی نباید بگی که مواد مال من نبوده وگرنه چند روز دیگه هم نگهت می دارن ولی اگه بگی مال من بوده آزادت می کنن خلاصه می گفت که چون اون مواد کمتر از یک گرم بوده و مقیاسش رو هم نمی دونم چند سورت بوده بعد از گرفتن تعهد آزادش می کنند و فعلا" دنبال ترخیص ماشین فکستنی اش از پارکینگ هست البته خودش می گه که نمی دونم مواد مال فامیلهایی که تو ماشین با من بودند بوده یا خود اون مامور مافوق تو ماشینش گذاشته تا ضرب شستی بهش نشون بده ، خدا هیچ کس رو گرفتار کلانتری و دادگاه و این برنامه ها نکنه ! که اگر گیرشون بیوفتی مثل این همکار بی نوای ما حال آدم رو حسابی جا می یارند . √ یک ماه قبل که درگیر کارهای اداری زیادی بودم روز پنجشنبه ای بود و با ماشین پلاک فرد پس از انجام امور اداری راهی منزل می شدم که در خیابان ... چشمم ناخودآگاه به چشم یکی از این افسران لیسانس وظیفه راهنمایی و رانندگی افتاد ( البته اکثرا" سعی می کنم چشمم به چشمشون نیوفته چون سریعا" می گن بزن کنار ) به هر حال به من اشاره کرد که بزن کنار ! شیشه طرف راننده رو کشیدم پایین ! یه نگاهی بهش کردم یه پلیس ریقو بدبختی بود که قبض جریمه اش هم دستش بود دیدم می خواد جریمه رو بکنه تو پاچمون بهش گفتم چیه ؟ از قیافه ام خوشت نیومده ؟ گفت که نه طرحه !! من تعجب کرده بودم ماشین فرد و پنجشنبه طرحی نبود خلافی هم نکرده بودم ! گفتم چه طرحی مگه پنجشنبه نیست ؟ گفت حالا من جریمه ات می کنم تو برو شکایت کن ! دیدم یارو عقده ای مادر به فلانیه گفتم : خوب حالا چه کار کنم ؟ می خوای جریمه رو همینجا بدم ؟ گفت خیلی زرنگی ! گفتم دیگه چه کار می شه کرد ؟ بهش گفتم سربازی نه ؟ گفت آره ! گفتم ما هم مثل شما با همین دو تا ستاره تو خالی (ستوان دو ) بودیم پدرمون رو هم تو سربازی در آوردن ولی از این کارها نکردیم ! گفت حالا چقدر می دی ؟ گفتم هر چی تو بگی ! گفت : چقدر راضی هستی ؟ گفتم هر چی تو بگی ! یه ژستی گرفت گفت تا کن بزار زیر گواهینامه ات بده به من بعد رفت جلوی ماشین قبض جریمه اش رو با نگاه کردن به پلاک ماشین شروع کرد به نوشتن در همین حال یه ماشین زوج که از اونجا می گذشت رو هم یه نگاهی کرد ! اومد گواهینامه رو که چهار هزار تومن تا کرده بودم و زیرش گذاشته بودم رو ازم گرفت قبض جریمه رو به من داد شماره گواهینامه من رو نوشته بود با شماره زوج یک ماشین دیگه و بهم داد و گفت این قبض به حساب یه ماشین دیگه است ، پرداختش نکن ... √ می بینید آدم وقتی دستش به جایی بند نباشه به این روز می افته هر جا می ری تا رشوه ندی کارت رو راه نمی اندازن ولی این پوله که دست و پای همه رو شل می کنه و کار نشدنی رو هم برات انجام می دن !! بازار کارچاق کن ها براهه و الان هر کسی با قاضی یا شخص کله گنده ای ارتباط داشته باشه نونش تو روغنه ! √ قربون بچه های بی پدر و مادر و یتیم ایران برم که کسی براشون راهپیمایی راه نمی اندازه تا غذای گرم سر سفره هاشون باشه تا سر چهارراه ها کبریت و چسب زخم و آدامس و ... نفروشن تا اونها از اینجا رونده و از اون جا مونده نشن ! تا یه بچه یتیم امید داشته باشه که اگر پدر و مادر نداره اما تو کشوری زندگی می کنه که جای پدر و مادرش رو کسی هست که پر کنه !! امان از دل پردرد ، امان از این دستهای خالی که قدرت و توان نداره که دست بی پناهان رو به گرمی بفشارد ، ای ایرانی که امروز برای مردم غزه راهپیمایی کردی !! گوشه چشمی هم به مردم سرزمین خودت داشته باش ... √ ای کاش انسانی بود ، یوسفی بود که به جاهلان زمان تفهیم می کرد که خدا نه آمون است نه هیچ بت و سنگ و چیز دیگر ، ارتباط با خدا نه بت می خواهد نه کاهن و ... ! خداوند ، آفریننده و خالق هستی و همه جا هست ، نزدیکتر از عربستان و فلسطین و ... در وجود خودتان ! کافیست به دقت بنگرید و پیدایش کنید . √ ایران جزو 17 اقتصاد برتر دنیا شده ولی شکم مردم گرسنه مونده ، تورم زده بالای 25 درصد ، نون سنگک 700 تومن ، نون لواش 30 تومن ، نون تافتون 400 تومن ، نون باگت 200 تومن ، یک متر آپارتمان اونم پایین شهر حداقل 3 میلیون تومن و ... جالبه نه ؟ آقا تا کی می خواهید عوام فریبی کنید ؟ هان ؟ اگر وضع اقتصادی اینقدر خوبه چرا جیب ملت خالیه ؟ گردانندگان این اقتصاد برتر چه کسانی هستند ؟ √ اولین بار که کلیپ تقدیر شادمهر عقیلی رو دیدم ، آهسته گریستم برای غیرت خاموش ایرانیان و عشق به خاک این سرزمین که در سینه ها نهان مانده است ( دانلود آهنگ تقدیر )

Labels:

خداداد عزیزی
خداداد عزیزی

از نظر من او همان حماسه ساز ملبورن است روزی که ایران با گل تمام کننده اش بعد از سالهای طولانی راهی جام جهانی شد روزی که میلیونها ایرانی فارغ از تمام دغدغه ها به شادمانی و پایکوبی پرداختند خداداد محبوب قلبهای میلیونها ایرانی شد و محبوب خواهد ماند چون نام او در ذهنها و تاریخ این سرزمین ثبت شده و ما هیچگاه فراموشش نخواهیم کرد . پ . ن 1 : آنی به خداداد می گه جکی جان . پ . ن 2 : همیشه دوستدار آدمهایی هستم که زیر بار زور نمی روند . پ . ن 3 : خبر یکسال محرومیت خداداد از سایت ایسنا .

Labels:


Referring Sites

referer referrer referers referrers http_referer
©2004-2012 Hamsaafar - Weblog - All Rights Reserved