همسفر

دنيا هم ديگر با اين ملت چپ افتاده ( با حكومت كه خيلي وقته ... ) ، نمونه اش فيلم اسكندر و متعاقب اون 300 كه تاريخ ايران را به گند كشيده اند اينجاست كه بايد مطمئن شد كه هيچ دولتي دلش براي ملت ايران نمي سوزد و تمام شعارهايي كه مي دهند جز در جهت حفظ منافعشان نيست ... شده ايم دستمايه كمپاني هاي فيلم سازي و دلقكهايي كه بي هويت ترين انسانهاي روي زمين اند و مي خواهند تاريخ 7 هزار ساله يك سرزمين كهن و امپراطوري جهاني را زير سوال ببرند ! اينجاست كه اقتدار مي خواهد تا جلوي گزافه گوئي ها ايستاد و سازماني مي خواهد تا اين ميراث كهن را حفظ كند اما ...

Labels: هنری و فیلم

زماني مثل امروز كه بغض گلويم را مي فشرد حرفهايم را از طريق دنياي مجازي در پرشين بلاگ بيان مي كردم اون موقع مدت زيادي نبود كه پرشين بلاگ راه افتاده بود بعد از تقريبا" دو سال و زماني كه هنوز فيلترينگ دولتي راه نيفتاده بود خود پرشين بلاگ دست به مسدود نمودن وبلاگهاي سياسي و غيرسياسي مي زد كه وبلاگ من هم در اين ميان از قاعده مستثني نشد آن زمان تصميم گرفتم از پرشين بلاگ خارج بشم و به دنبال مكاني گشتم كه وبلاگي را به خاطر بيان عقيده اش مسدود نكنند علت انتخاب بلاگر به همين علت بود امروز هم فقط در انتظار روزي مي نشينم تا شايد مردم ما كمي به خود بيايند و بدانند كه استحقاقشان خيلي بيشتر از اين چيزي است كه نصيبشان مي شود .

Labels: اجتماعی

نكته اول : دو سه روز گذشته خبر پيدا كردم كه يكي دو تا اتوبوس نيروي انتظامي سربازهاي بيچاره را در محله اي پياده كردند و همچون يك دسته آپاچي به بالاي خانه هاي مردم مي فرستند تا به قول خودشان تجهيزات دريافت از ماهواره را جمع آوري كنند آنها هم ديش و مخلفات آن را پايين مي آوردند و در مكان خاصي جمع مي كردند و در آخر كار ، تپه اي كه از ديشها درست كرده بودند را با جرثقيل و كاميون به ... منتقل مي كردند ضمنا وقتي پشت بامي به پشت بام ديگر راه داشت زحمت خود را كم مي كردند و از اين پشت بام به آن پشت بام مي پريدند و خبر وقتي برايم واقعيت پيدا كرد كه شخصا اتوبوس و سربازها و ديشها را با يكديگر ديدم . نكته دوم : حركتي است كه قرار است در قالب مبارزه با بدحجابي از اول ارديبهشت آغاز شود فرمانده جديد نيروي انتظامي ظاهرا عطش تندي دارند تا جلوي مفاسد اجتماعي را بگيرند . بگير و ببندهايي كه هر از گاهي شهروندان را مورد هدف قرار مي دهد ياد سخنراني انتخاباتي احمدي نژاد افتادم كه در مورد بي اهميتي اين مورد و اينكه دولت كارهاي مهمتري دارد كه به آن بپردازد تا بيايد و به حجاب زنان گير بدهد و ياد روزي افتادم كه شخصا معتادي را ديدم كه كنار خيابان تلو تلو مي خورد و موضوع را به ماموران سوار بر الگانس نيروي انتظامي كه در آن حوالي ايستاده بود گفتم و آنها بي تفاوت از كنار او گذشتند بهرحال به نظر من زنان ايراني از نظر اجتماعي مظلوم ترين زناني هستند كه تاريخ به خود ديده است .

پ . ن : فيلم BABEL نمونه بارزي است كه نشان مي دهد ملتهايي كه محدود مي شوند يا خودشان براي خودشان محدوديت درست مي كنند بيشتر به سمت ابتذال مي روند .

Labels: اجتماعی

دنياي شيرين بچه ها كه همه ما طعم آن را چشيده ايم كوچولوهاي دوست داشتني كه عاشق بازي و شكلات اند با آن چهره هاي معصوم و بي آلايش ، فارغ از هر رنگ و ريا . مهد كودك اولين محيطي است كه آنها را به اجتماع پيوند مي زند ، محلي كه اولين دوست داشتن ها خارج از خانه شكل مي گيرد و تا آخر عمر خاطره آن در ذهن آنها حك خواهد شد اين پست رو به بهانه چاپ عكس ديگري از دختر نازم بر روي جلد مجله راه زندگي نوشتم .

پ . ن : مجله راه زندگي

Labels: اجتماعی

از ابتدا تا آخر فيلم گريستم ، اين فيلم بي نظيرترين فيلم احساسي و درامي بود كه تاكنون ديدم ، مادري كه فرزند خود را عاشقانه دوست دارد حتي وقتي مي داند كودكش با معلوليت به دنيا خواهد آمد ... خدايا ... اين حس دوست داشتن اين عاطفه بين مادر و فرزند بي نظير است ...

پ . ن : گلشيفته فراهاني و موزيك فيلم

Labels: هنری و فیلم

سالي يك فيلم رفتن ما امسال به اخراجي ها رسيد و الحق فيلم شادي بود گذشته از صحنه هاي دهشتناكي كه احتمالا" واقعيت هم داشت كل فيلم با بازي گل فيلم يعتي اكبر عبدي شكل مي گرفت لهجه زيباي اكبر عبدي كه تلفيقي از زبان آذري و زباني بود كه در بازم مدرسه ام دير شد بيان مي كرد لحظه هاي شيريني را براي تماشاچي به ارمغان مي آورد و در كل بازيگران فيلم هم نقش خود را به خوبي ايفاء مي كردند گيشه اين فيلم هم ديگر جاي صحبت ندارد كه از سه روز قبل بايد رزرو كرد البته براي سينمايي چون فرهنگ بهرحال به آنهايي كه هنوز موفق به ديدن اين فيلم نشدند توصيه مي كنم تا اكران آن تمام نشده به تماشاي اين فيلم بروند .

Labels: هنری و فیلم

ديگه همه گندش رو درآوردند هم اين دولت با اين جاده هاي بي در و پيكر هم اين ملت با اين هرج و مرج و بي نظمي ، آخر سر هم مي روند در بوغ و كرنا مي كنند كه وضعيت جاده ها بيسته ايمني خيلي توپه !! واقعا اگر آن خدابيامرز اين جاده چالوس و ... رو نمي ساخت ، سيل اتومبيها چگونه مي توانستند راهي مناطق شمالي كشور شوند ؟ هر چه به امكانات رفاهي و اجتماعي و ... نگاه مي كنم نيز حضور گذشتگان را در آباداني اين سرزمين بيش از حال مي بينم ، تابه حال تجربه سفر نوروزي رو به اين شكل نداشتم !! بار و بنديل رو بستيم و راهي شديم هنوز كرج را نگذارنده بوديم كه با اتومبيلهايي مواجه شديم كه زنجيروار تا خود چالوس پشت سر هم ايستاده بودند ، اين اولين باري بود كه مسير تهران تا چالوس را در 10 ساعت طي كرديم راه برگشت هم چندان سهل نبود طوريكه پليس راه در ميانه راه در گردنه هاي هزار چم توصيه كرد كه ماشين رو سر و ته كنيم كه البته بدون توجه به اين توصيه مسير را به همان صورت زنجيري تا تهران طي كرديم ، برف شديد در ميانه راه همه را غافلگير كرده بود و وضعيت بد جاده و لغزندگي آن و ريزش سنگ از كوه نيز بر تمام معضلات راه مي افزود ، گرچه هر سال تيرماه كه مي شه راهي اداره ماليات مي شويم و مثل يك شهروند نمونه هر نوع مالياتي را كه مي برند تقديم مي كنيم در مقابل از بسياري از حقوق و مزايايي كه يك شهروند بايد داشته باشد هم محروم هستيم !! هر بلايي كه سرمان بيايد هر حقي هم كه ناحق شود زبان نمي گشاييم و هر توسري را با كمال رغبت مي پذيريم ... پ . ن 1 : صداي امواج دريا و مرغ دريايي را شخصا از ساحل تنكابن تهيه و در اين بلاگ قراردادم . پ . ن 2 : صداي رودخانه جنگلهاي 3000 (بزودي)

Labels: اجتماعی