همسفر

Labels: عکس

قبل از هر چیز نوروز باستانی رو به جامعه وبلاگستان بویژه دوستان عزیزی که این وبلاگ رو مورد لطف خود قرار می دهند تبریک می گم و امیدوارم سال 1388 برای همه ایرانیان سالی همراه با سلامتی و موفقیت و شادی باشه امسال با تاخیر آمدم ولی بالاخره آمدم قبل از عید هم مثل همه ایرانیها درگیر انجام همین سنتهای خانه تکانی و خریدهای شب عید و این حرفها بودم چهارشنبه سوری رو هم به لطف خدا به سلامتی پشت سر گذاشتیم طبق روال گذشته راهی پارک ( به قول آنی قرطریه ) شدیم هیچ خبری نبود کم کم که از بالای بلوار سمت شرق پارک به پایین حرکت می کردیم علت خلوت بودن اطراف پارک رو که در چند سال اخیر محل تجمع دختر و پسرهای جوان و پرتاب نارنجکهای دست ساز بود را بیشتر درک می کردیم نیروی انتظامی که البته بیشتر به نیروهای بسیجی شباهت داشتند در قالب موتورسوارانی با موتورهای پرشی در دسته های بیست تایی کنار هم ایستاده بودند کمی پایین تر هنگام پیچیدن تو بزرگراه دیدیم یک ماشین آتش نشانی ایستاده و راننده آن هراسان و نگران به سمت ماشین ما می دود و جلوی ما را می گیرد با تعجب شیشه رو پایین می کشم و راننده آدرس میدان ... را از ما می پرسد ما هم که عاشق هیجان ! گفتیم بریم همون میدونه بعد از اینکه رسیدیم ، دور میدون یه چرخی زدیم که نارنجک بارونمون کردند ما هم فرار رو بر قرار ترجیح دادیم و با فاصله از میدون وایستادیم آنی هم که از همون یک سالگیش تا صدای ترقه و این وسائل رو می شنید گریه زاری راه می انداخت اما این بار دیگه وجهه خودش رو حفظ کرد و خیلی با احترام گفت که من رو بزارید تو ماشین و خودتون برید لذت این سر و صداها رو ببرید ما این جور موقع ها بهش می گیم خاله پیرزن خلاصه آیین چهارشنبه سوری رو با پریدن از روی آتشی که نزدیک میدون برپا کرده بودند با بغل کردن آنی و پریدن از روی آتش برگزار کردیم ( زردی من از تو – سرخی تو از من ) در این هنگام بود که ماشین آتش نشانی هم رسید ظاهرا" سرکارش گذاشته بودند بعدش سر و کله موتورسوارها پیدا شد اما به علت شلوغی محل قادر به انجام وظیفه نبودند البته بعد از مدتی با اضافه شدن نیروهایشان کنترل رو در دست گرفتند و با آتشی که جوانان ایرانی به پاسداشت این سنت ایرانی فراهم کرده بودند خودشان را در هوای سرد آخرین سه شنبه سال گرم می کردند در حالیکه شعله های آتش به خاموشی می گرایید اما مهم سنتی بود که اهالی محل آن را به جا آورده بودند .

Labels: اجتماعی

دیگه تصمیم گرفته بودم برای این چند تا وبلاگ خودم که لینکدونی اش با از کارافتادن بلاگ رولینگ تعطیل شده بود و این اواخر یونیکد رو هم نشون نمی داد یه فکری بکنم که البته خیلی ها قبلا این کار رو کرده بودند مثل استفاده از فیدبرنر و گوگل ریدر و لینکدونی گودری و خوراک و خوراک خوان و این حرفها ، که امروز راه اندازی مجدد سایت بلاگ رولینگ باعث شد که کماکان از این سرویس استفاده کنم گرچه به نظر گوگل رولینگ که بر اساس فیدخوانی کار می کنه یه سر و گردن بالاتر از تمام سرویسهای پینگ است .

سایت بلاگرولینگ

Labels: کامپیوتر