امسال كه اوايل پاييز رفتم دنبال زدن واكسن آنفولانزا به علت كمياب شدن اون موفق نشدم و همينطور پشت گوش انداختم تا ويروس لعنتي يكبار به طرز خفيفي دو سه هفته پيش سر راهم سبز شد كه موفق نشد من رو از پا در بياره اما توي دو سه روز گذشته يهو بدجوري خفتم رو گرفت و كله پايم كرد كه ناي حركت رو حتي ازم گرفت و به ضرب و زور سرم و آمپول و با سه بار ويزيت شدن توسط اين دكترهاي مزخرف بيمارستان ايرانمهر هنوز نتونستم سر پا بايستم و اگر اين آقاي مظفر خان والا نبود فشارم هم كه به هفت رسيده بود همينطور چپكي نزول مي كرد و براي بار چهارم هم راهي اورژانس مي شدم .
پ . ن 1:اول اينكه تو اين همه مطب دكتر كه مثل قارچ رشد مي كنند تعداد دكترهاي بدرد بخور از تعداد انگشتهاي دست هم كمتره .
پ . ن 2 :اخلاق اولين جنبه مثبتي هست كه يك پزشك بايد داشته باشه كه 99 درصدشون ندارن !!
پ . ن 3 :يك طنز يا بطوركلي عواملي كه با روحيه بيمار سر و كار داره ، تا چه حد مي تونه در سلامت او تاثير داشته باشه !!؟
Labels: اجتماعی