اگر بخواهيم درباره مسائل و معضلات اجتماعي صحبت كنيم تمام شدني نيست ! مسائلي مطرح مي شود و از جرايد و رسانه ها مطالبي عنوان مي شود كه واقعا" بايد در قوه عقلاني گوينده و آن شخص صاحب نظر شك كرد ! اشخاصي را به عنوان صاحبنظر در رسانه ملي به مردم معرفي مي كنند كه شايد به اندازه يك آدم عامي موجه نباشند ! واقعا" اين اشخاص فكر مي كنند مخاطب صحبتهايشان جزو عقب ماندگان ذهني هستند ؟ اينكه كارمان افتاده دست يكسري آدم متحجر ِ متعصب افسوس مي خورم ! چكار مي شود كرد ؟ به نظر شما بجز پرداختن به مسائل مد و لباس و ... مساله ديگري وجود ندارد ؟ اين همه معضل ، به عنوان مثال بيكاري ... چرا بسيج عمومي براي ريشه كن شدن اعتياد اعلام نمي شود ؟ بسياري از طرحهاي اجتماعي هيچگاه به نتيجه نمي رسد ، از جمله همين طرح جمع آوري متكديان ... ! حاصل اجراي يك طرح بايد به نفع مردم باشد اما اينجا جز متضرر شدن مردم نتيجه اي در بر ندارد ؟ افسوس مي خورم به حال ملت ثروتمندي كه دستش به گوشه اي از اين ثروت نمي رسد ؟ ملتي كه به روزمره گي دچار شده ! زندگي مان شده كار و بحثهاي يكنواختي كه مرتب مي شنويم و معضلاتي كه راه حلي براي آن نداريم ... به راستي ما از زندگي چه مي فهميم ؟
Labels: اجتماعی