<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d7895323\x26blogName\x3d%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dLIGHT\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://hamsaafar.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://hamsaafar.blogspot.com/\x26vt\x3d-7349916076664081182', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>




Previous Posts


Links

Favorite Links

Archives

Support By


همسفر

Kane & Lynch

قبل از عید رفته بودم طبق سفارش خانم برای سفره هفت سین شمع نقره ای بخرم که به هر جا سر زدم رنگ نقره ایش تموم شده بود در همین حین از جلوی یک مغازه کامپیوتری رد شدم و صاحب مغازه که آشنا بود و قبلا هم برایش کمکهایی من باب ارباب رجوع انجام داده بودم و من هم اصلا قصد خرید چیزی ازش نداشتم و فقط چون چشمم تو چشمش افتاده بود می خواستم سلامی بکنم و رد بشم ، نمی دونم چطور ناخودآگاه وارد مغازه اش شدم و ازش پرسیدم یک بازی خوب و اکشن چی داری که می خوام کادو بدم (آخر روم نمی شد بگم برای خودم می خوام ) البته مغازه دار تیز تر از اون بود که نفهمه و بهرحال گفت تو چه مایه هایی می خوای و من گفتم تو مایه های مکس پین Max Pane ( چون پنج سال پیش که این بازی رو انجام داده بودم خیلی بهم چسبیده بود و هر فیلم اکشنی که می دیدم صحنه های اون بازی در نظرم مجسم می شد ) ، که اون بازی کین و لینچ Kane & Lynch رو پیشنهاد کرد و او هم که می خواست لطف ما رو جبران کنه اون سی دی رو به عنوان عیدی به من داد و هرچی اصرار بابت پرداخت پولش کردم نتیجه نداد نشون به اون نشون که این بازی من رو نه تنها در تعطیلات نوروز بلکه تا آخر فروردین و اگر مبالغه نکنم تا همین چند روز پیش سر کار گذاشت ، یعنی یه چیزی می گم و یه چیزی می شنوید ، کم مونده بود بچه و مادر بچه طلاقم بدن به هر حال به هر جون کندنی بود بازی رو تموم کردم و فکر می کنم تا آخر عمر دست به هیچ بازی کامپیوتری دیگری نزنم بعضی از قسمتهای بازی بد جوری گیر می کردم حتی بعضی قسمتهاش من رو چند روزی سر کار می گذاشت تا سایتی رو پیدا کردم که قشنگ تموم قسمتهاش رو توضیح می داد و نزدیک به آخر کار هم ترینر بازی رو پیدا کردم قدیم تر ها که بازی های کامپیوتری بود چیت cheat اون هم یه جوری گیر می یومد اما الان بالافاصله که بازی در می یاد هزار توضیح و کد تقلبش هم وجود داره از اون گذشته چه سایتهایی که حرفه ای به بررسی و نقد بازی می پردازند سرتون رو درد نیارم این همه عمر که به بطالت می گذره این یکماه هم روش . √ آدم وقتی نمی نویسه در طول روز مطالب زیادی که در ذهنش مرور می شه یادش می ره و این سبب می شه که الان که دارم می نویسم هرچی فکر می کنم اونها یادم نمی یاد . √ قدیم تر ها وقتی یکی وضع خوبی داشت می گفتیم یارو سرمایه داره یا میلیونره بعد تازه توی یک شهر تعداد انگشت شماری بودند که سرمایه دار بودند اما امروزه به لطف این نظام مقدس این تعداد به حدود شاید 15 درصد جامعه سرایت کرده خانه های آنچنانی و اتومبیل های آخرین سیستم اونهم شاید برای افرادی که خواب چنین روزهایی رو نمی دیدند ، حالا شاه و وزیرهای به اصطلاح زمان طاغوت باید بیان پیش این جور آدمها لنگ بندازند ، داریم به سمتی پیش می ریم که روزی یا افراد فقط میلیاردر باشند یا فقیر ِ فقیر و کم کم طبقه متوسط هم معنی خودش رو از دست بده روز به روز هم که می گذره این جو تقویت می شه یعنی داریم به سمت یک نظام سرمایه داری البته برای تعداد محدودی افراد پیش می ریم افرادی که تعداد بیشترشون شایستگی اون رو هم ندارند ، در مقابل افراد تحصیل کرده و فرهنگی جامعه که تمام هم و غم شان در جهت اعتلای جامعه هست به خاک ذلت و کوچ اجباری می نشیند . √ با خودم فکر می کردم که این روزها تمدنهای کهن چقدر مظلوم واقع شدند تمدنهایی کشورهایی مثل ایران و مصر و یونان و رم و ... تمدنهایی که به فراموشی سپرده شده اند . √ دوستی که رفته بود اسپانیا برای تحصیل این روزها پس از انجام مقدمات اقامتش به ایران برگشته بود محل اقامتش شهری به نام Alicante است اسم این شهر هم متاثر از حمله مسلمانان به این صورت در اومده و همینطور باقی مونده زمانی که مسلمانان مدتی بر این کشور سیطره داشتند . این شهر ، شهری ساحلیه و ایشون می گفت که در نزدیکی این شهر جائی هست مثل نارنجستان خودمون که پر از هتله و آخر هفته هتل هاش پر می شه و یکشنبه خالی می شه اهالی شهر همه کاتولیک هستند و ایرانی در این شهر خیلی کمه برخلاف مادرید که ایرانی توش فراوان هست . √ قیمت اتومبیل هم رتبه دوم را در افزایش قیمت و تورم از آن خود کرده همشهری دیروز کاریکاتور جالبی کشیده بود که مسکن رتبه اول و اتومبیل رتبه دوم و مرغ رتبه سوم را در این مورد به خود اختصاص داده بودند مثلا زانتیا که تا چند روز پیش قیمتی معادل 26 میلیون تومان داشت الان 29 میلیون تومان به فروش می رسه از مرغ هم نگو که علاوه بر اینکه قیمت بالای کیلوئی 3000 تومان داره آن قدر بدمزه و گوشت تلخ شده که حال آدم رو به هم می زنه ظاهرا از بس به این مرغها خوراک پودر شده صدف و آشغال ماهی می دهند که طعم ماهی گرفته اند برنج هم یادم رفت که ظاهرا مشکل جهانی پیدا کرده و حتی مردم آمریکا هم با نبود برنج و قیمت بالای اون دست و پنجه نرم می کنند فکر می کنم تا چند سال آینده قحطی همه جا رو فرا بگیره و چیزی برای پر کردن این شکم لامصّب پیدا نشه !

√هیوندای سانتافه فعلا برای اونهایی که توان رو کم کنی سرمایه داران هم طبقه خودشون رو دارن تو بورسه و الان هر کسی که می خواد پز بده و بگه ماشین چی داره یه ابرویی بالا می ندازه و می گه سانتافه ،بگذریم از اونهایی که نون شبشون هم قسطیه و مستاجرن و هزار بدبختی دارن ولی می رن ماشین مدل بالا می خرن . √ فیلم مایکل کلایتون رو دیدم کلا" اونقدر این ترجمه فیلمها که به صورت زیرنویس نوشته شده بد شده یا به صورت ماشینی ترجمه می شه که حال آدم از هرچی فیلمه به هم می خوره داستان این فیلم که واقعی هم بود مربوط به وکیلی بود که با وجود اینکه به 10 هزار دلار محتاج بود شرافتش را به رشوه 10 میلیون دلاری یک شرکت تولید کننده مواد شیمیایی نفروخت نقش مایکل کلایتون را جرج کلونی بازی می کرد .

Labels: ,


Referring Sites

referer referrer referers referrers http_referer
©2004-2012 Hamsaafar - Weblog - All Rights Reserved