<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d7895323\x26blogName\x3d%D9%87%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dLIGHT\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://hamsaafar.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://hamsaafar.blogspot.com/\x26vt\x3d-7349916076664081182', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>




Previous Posts


Links

Favorite Links

Archives

Support By


همسفر

تهران - شمال

بعد از اینکه از رزرو هتل حتی 1 ستاره در شمال ناامید شدم دقیقه 90 یعنی یک روز قبل از شروع تعطیلات امید یکی از دوستان دوره دانشگاهم بهم زنگ زد و گفت می تونه در این تعطیلات ویلایش را در عباس آباد تنکابن در اختیارم بگذارد ما هم بار سفر بستیم و به اتفاق خانواده همسر راهی شدیم برای زمان شروع سفر ساعت 4 صبح سه شنبه 14 خرداد را انتخاب کردیم و به خیال اینکه مردم دیرتر راه می افتند و برای اینکه به ترافیک جاده چالوس بر نخوریم صبح زود حرکت کردیم بنزین رو هم شب قبلش زده بودیم تا به ترافیک صفهای طویل پمپ بنزین هم برخورد نکنیم ابتدای راه یعنی بزرگراه های تهران حالت غیر طبیعی داشت بهرحال هنوز امیدمان را به جاده کم ترافیک از دست نداده بودیم که در اتوبان تهران – کرج درست روبروی پارک چیتگر به اتوبان مملو از اتومبیل که فقط می شد با سرعت متوسط 5 کیلومتر در ساعت حرکت کرد برخوردیم اینجا بود که دلمان فرو ریخت و رویای گذران تعطیلات چهار پنج روزه کنار ساحل شمال برایمان کمرنگ شد گویا تمام مردم تهران ساعت 4 صبح با هم قرار گذاشته بودند تا به سمت شمال حرکت کنند و به خیالشان ، هم از هم زرنگ تر بودند اما دریغ که اینطور نبود خلاصه با حرکت مورچه وار این مسیر تا کرج و ورودی جاده چالوس را طی کردیم گره سنگین ترافیکی اول ، از ورودی بزرگراه کرج تا ابتدای جاده چالوس یعنی میدان امیرکبیر بود که اتومبیل ها از این سمت و نیز از سمتی که اتومبیل ها از داخل کرج به سمت جاده چالوس حرکت کرده بودند به هم گره خورده بودند و به دلیل بستن ابتدای جاده چالوس توسط پلیس این ترافیک گسترده تر شده بود ، پلیس اتومبیل ها را به تدریج و یکی یکی وارد جاده چالوس می کرد و به همین دلیل اوج ترافیک در این محل به وجود آمده بود بعضی اتومبیل ها در دوربرگردان نرسیده به میدان امیرکبیر برای رفتن به شمال مسیر قزوین را انتخاب کردند ولی اکثرا مصمم برای سفر بودند بهرحال وارد جاده چالوس شدیم ، درابتدا ترافیک کمی روان بود چند کیلومتری نرفته بودیم که نرسیده به اولین تونل اتومبیلها به هم قفل شدند و هیچ حرکتی صورت نمی گرفت اتومبیلها در چهار ردیف پشت سر هم ایستاده بودند و اتومبیلهایشا ن را خاموش کرده بودند و هر 10 دقیقه و شاید بیشتر به اندازه یک اتومبیل به جلو می رفتند در حالیکه جاده هم یکطرفه شده بود . بهر حال ساعت 12 ظهربود که اولین تونل را پشت سر گذاشتیم و در جاده چالوس شروع به حرکت کردیم یعنی هشت ساعت تا اینجا در راه بودیم گویا تمام تهرانی ها تهران را ترک گفته بودند اما پس مراسم سوگواری و ارتحال چه می شد ؟ جالب اینکه اخبار ترافیکی رادیو مرتب از حضور زوار و حرکت به سوی حرم امام خبر می داد و ما به این اخبار می خندیدیم در همین حین هم خبری بود که جاده قزوین – رشت هم همین مشکل را داشته و آنها زجر بیشتری کشیده بودند ولی واقعا درود به این ملت که دهن کجی را خوب یاد گرفته اند و با سعه صدر این مسیر را طی می کردند و هر از گاهی از ماشین شان پیاده می شدند و رفع خستگی می کردند و دوباره در اتومبیل های متوقف شان می نشستند و معمولا هم دو یا سه اتومبیل با هم بودند ساعت هفت شب رسیدیم یعنی حدود 15 ساعت یعنی یک فاجعه و خسته از سفراطراق کردیم . هوای شمال مثل جاده ابری بود و این بدترین خبرمسافرین شمال بود سه شنبه تا پنج شنبه باران شدیدی در شمال بارید ، دریا طوفانی بود و تله کابین نمک آبرود هم به علت باران و مه شدید قابل دسترسی نبود اما این مانع از استفاده از هوای مطبوع شمال نبود کنار هتل هایت ، داخل نمک آبرود و کنار دریا و حتی خیابان ها چادرهای مسافرتی زیادی به چشم می خورد که مردم در آنها اطراق کرده بودند جلوی فروشگاه های ایران کتان ، ایران تافته ، تار و پود ، Best ، البسکو ، لایکو ، بازار چین ، مهرگان و رستوران های آبادگران ، باران ، ارم ، شمالی و ... نیز حتی جای پارک ماشین هم نبود و تجمع مردم دراین مکانها ترافیک زیادی ایجاد کرده بود دراین بین رستوران ارم که جدید احداث شده بود نظرمان را جلب کرد توقف کردیم و نصف غذا ها که شیشلیک و کوبیده لقمه بود بعلت طعم بد اصلا قابل خوردن نبود و به این فکر کردم که بعضی چطور از هر فرصتی سوء استفاده می کنند ، فروشگاه بازار چین هم اجناس چینی آشغالی داشت ، از این بین فروشگاه ایران کتان با قیمتهای مناسب و اگر مبالغه نکنم ارزان نظرم را جلب کرد سیل جمعیت بیشتر در این مکان بود و مرا یاد فروشگاههای آنتالیا می انداخت البته از نظر موقعیت مکانی وکیفیت و نوع اجناس نه قیمت ! مردم هم بیشتر به علت هوای بارانی این مکانهای سرپوشیده را برای تفریح ترجیح می دادند چون همانطور که می دانید خرید یکی از مهم ترین تفریحات مردم ایران است البته بودند افرادی که در هوای بارانی کنار دریا بودند و حتی پاچه ای بالا زده بودند و داخل آب بودند کنار دریا هم بساط چای و قلیان به راه بود و از این بابت هم مردم به فیض می رسیدند . بعضی اوقات که باران خفیف می شد و از لابه لای کوچه های مسیر تا ویلا می گذشتیم هوای مطبوع و بوی باران مستمان می کرد و خستگی این سفر طولانی را برایمان قابل تحمل تر می کرد ، با این که شنبه تعطیل بود ، جمعه را برای برگشت انتخاب کردیم تا شاید این دفعه این زرنگی بدردمان بخورد صبح جمعه راه افتادیم و بعد از ورود به ساحل هایت و دو سه ساعتی گشت و گذار حدود ساعت سه ظهر حرکت کردیم هوا آفتابی شده بود و مردم ازاین آفتاب نهایت استفاده را می کردند آنی من هم لب ساحل هنگامی که آب به پایش می خورد مثل گنجشک جیک جیک می کرد ، صدای آهنگهای جدید آرش در ساحل هایت به گوش می رسید و دیدن این شادی ها برایمان وصف ناپذیر بود بهرحال این زرنگی بدردمان خورد و ساعت 9 شب تهران بودیم ، از کنار مسجدی گذشتم و عده ای از مردم را دیدم که با لباس سیاه بر تن برای عزاداری و شاید نماز وارد مسجد می شدند و به این فکر کردم که چرا این عمر دو روزه را بعضی مردم قدر نمی شناسند و به شادی نمی گذرانند این فرهنگ عزاداری را بدجوری به خفت مردم چسبانده اند در حالیکه به نظر من دین حربه ای جز برای حکومت کردن نیست وگرنه انسانهای دیندار خود به دین خود واقفند .

Labels:


Referring Sites

referer referrer referers referrers http_referer
©2004-2012 Hamsaafar - Weblog - All Rights Reserved